با سلام و درود

امروز جمعه هفتم تیرماه 98


گاهی اوقات بزرگترها کودکان را بر اثر انجام بعضی کارهای اشتباه دعوا یا حتی کتک می زنند تا به خیال خود کودک را ادب یا تربیت کنند.

نمیدانم چرا به این نکته توجه نمی کنند که کودک که شخصا چیزی بلد نیست و همه رفتارهای خود را الگوبرداری می کند . منظرم این است که ذهن کودک شبیه یه دستگاه کپی است که هرچه بهش بدهی عینا تحویل می دهد. این تحویل دادن فقط مال همان لحظه نیست بلکه در زمانهای آینده نیز در موقعیت مشابه همان را انجام می دهد.

بنده این را در مورد طاها بیان می کنم :

هنگام توپ بازی با طاها ، خودم شخصا توپ را به دیوار می زنم و در برگشت توپ مجدد توپ را به دیوار می زنم. طاها میخندد و کیف می کند و من هم لذت می برم و با اشتیاق بیشتر این کار را انجام می دهم . هدف من توپ بازی است و با آگاهی از اینکه توپ خطری برای دیوار و شخص خودم و طاها ندارد. طاها این را الگوبرداری کرده و هرچه به دستش برسد را به دیوار می زند . پسرم به دیوار زدنرا از بابایش کپی برداری کرده. اما نمیداند که استکان و لیوان خطر دارد . حالا که اینکار را میکند متوجه شدم که در بازی کردن هم باید آینده و موارد احتیاطی دیگری را نیز مدنظر داشته باشم.

در حال حاضر رفتارهای زیر را انجام می دهد:

- صحبت کردن با تلفن با زبان خودش

- کلاه گذاشتن هنگام دوچرخه بازی

- اشیا مختلف را به دیوار می زند. کنترل تلویزیون ، توپ ، استکان و لیوان ، قاشق و چنگال و .

- کلید و ریموت ماشین را به لباسش آویزان می کند

- عینک مرا برمیدارد و سعی می کند به چشم خودش بگذارد

- مثل من به پشتی تکیه می کند.

- هنگام اذان دنبال مهر می گردد و سجده می کند.

- از سر کار که به خانه می آیم میگه بغلم کن و به حیاط بریم و از گل یاس یکدانه گل میکند و به مادرش می دهد.

- هنگام خروج از خانه موی خود را با آبپاش خیس می کند و بعد شانه می زند.( با همان حال بچگی. منم کمکش می کنم.) از من آموخته.

- پس از غذا خوردن دستهایش را بلند کرده و الهی شکر می کند.

- از گیره زدن لباس شسته شده روی بندرخت یاد گرفته که به لباس گیره می زنند. و حالا گیره را به لباسهایی که تنش است میزنه. و گاهی به لباسی که تن من و مادرش هست نیز گیره می زنه. و وقتی گیره ها را باز می کنیم شکایت می کند.

خیلی خیلی بامزه ای طاهایی.

در ادامه چند عکس از طاها جون.




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها